سوره ۱۸: غار (الکهف)
Sura 18: The Cave (Al-Kahf)
بِسمِ اللَّهِ الرَّحمٰنِ الرَّحيمِ
به نام خدا، بخشندهترین، مهربانترین
In the name of God, Most Gracious, Most Merciful
١:الحَمدُ لِلَّهِ الَّذى أَنزَلَ عَلىٰ عَبدِهِ الكِتٰبَ وَلَم يَجعَل لَهُ عِوَجا
(۱۸:۱) ستایش خدا را که بر بنده خود این کتاب آسمانی را نازل کرد، و آن را بدون عیب قرار داد.
[18:1] Praise GOD, who revealed to His servant this scripture, and made it flawless.
٢:قَيِّمًا لِيُنذِرَ بَأسًا شَديدًا مِن لَدُنهُ وَيُبَشِّرَ المُؤمِنينَ الَّذينَ يَعمَلونَ الصّٰلِحٰتِ أَنَّ لَهُم أَجرًا حَسَنًا
(۱۸:۲) (کتاب آسمانی) کامل برای اخطار دادن عذابی شدید از طرف او، و برای مژده دادن به مؤمنانی که زندگی پرهیزکارانهای را در پیش گرفتند، که پاداشی سخاوتمندانه کسب کردهاند.
[18:2] A perfect (scripture) to warn of severe retribution from Him, and to deliver good news to the believers who lead a righteous life, that they have earned a generous recompense.
٣:مٰكِثينَ فيهِ أَبَدًا
(۱۸:۳) جایی که در آن جاودان باشند.
[18:3] Wherein they abide forever.
٤:وَيُنذِرَ الَّذينَ قالُوا اتَّخَذَ اللَّهُ وَلَدًا
(۱۸:۴) و برای اخطار دادن به کسانی که گفتند، “خدا پسری اختیار کرده است!”
[18:4] And to warn those who said, “GOD has begotten a son!”
٥:ما لَهُم بِهِ مِن عِلمٍ وَلا لِـٔابائِهِم كَبُرَت كَلِمَةً تَخرُجُ مِن أَفوٰهِهِم إِن يَقولونَ إِلّا كَذِبًا
(۱۸:۵) آنها در این باره هیچ اطلاعی ندارند، و والدین آنها هم هیچ اطلاعی نداشتند. چه کفری از دهانشان بیرون میآید! آنچه میگویند، دروغ بزرگی است.
[18:5] They possess no knowledge about this, nor did their parents. What a blasphemy coming out of their mouths! What they utter is a gross lie.
٦:فَلَعَلَّكَ بٰخِعٌ نَفسَكَ عَلىٰ ءاثٰرِهِم إِن لَم يُؤمِنوا بِهٰذَا الحَديثِ أَسَفًا
(۱۸:۶) تو ممکنست خود را به خاطر پاسخ آنها به این حکایت سرزنش کنی، و به خاطر ایمان نیاوردن آنها به این؛ تو ممکنست غمگین شوی.
[18:6] You may blame yourself on account of their response to this narration, and their disbelieving in it; you may be saddened.
٧:إِنّا جَعَلنا ما عَلَى الأَرضِ زينَةً لَها لِنَبلُوَهُم أَيُّهُم أَحسَنُ عَمَلًا
آخر شدن دنیا*
(۱۸:۷) ما همه چیز را در زمین زینت دادهایم، تا آنها را امتحان کنیم، و تا اینچنین کسانی را که در میانشان پرهیزکارانه عمل میکنند مشخص کنیم.
زیر نویس* ۱۸-۹:۹ معلوم شده است که تاريخچه اين مؤمنان مسيحى، هفت نفرى که در غار افیسوس بخواب رفته بودند، ارتباط مستقيمى با آخر شدن دنيا که در آيات ۱۸:۹ و ۲۱ ذکر گرديده است، دارد. نقش اين مؤمنان در آشکار شدن زمان آخر شدن دنيا در ضميمه ۲۵ مفصلا ً شرح داده شده است.
The End of the World*
[18:7] We have adorned everything on earth, in order to test them, and thus distinguish those among them who work righteousness.
Footnote*18:8-9 As it turns out, the history of these Christian believers, the Seven Sleepers of Ephesus, is directly connected with the end of the world as stated in 18:9 & 21. The role of these believers in unveiling the end of the world is detailed in Appendix 25.
٨:وَإِنّا لَجٰعِلونَ ما عَلَيها صَعيدًا جُرُزًا
(۱۸:۸) مسلماً، ما همه چیز را در آن نابود خواهیم کرد، آن را کاملاً خالی میگذاریم.
زیر نویس* ۱۸:۸-۹ معلوم شده است که تاريخچه اين مؤمنان مسيحى، هفت نفرى که در غار افسوس بخواب رفته بودند، ارتباط مستقيمى با آخر شدن دنيا که در آيات ۱۸:۹ و ۲۱ ذکر گرديده است، دارد. نقش اين مؤمنان در آشکار شدن زمان آخر شدن دنيا در ضميمه ۲۵ مفصلا ً شرح داده شده است.
[18:8] Inevitably, we will wipe out everything on it, leaving it completely barren.*
Footnote*18:8-9 As it turns out, the history of these Christian believers, the Seven Sleepers of Ephesus, is directly connected with the end of the world as stated in 18:9 & 21. The role of these believers in unveiling the end of the world is detailed in Appendix 25.
٩:أَم حَسِبتَ أَنَّ أَصحٰبَ الكَهفِ وَالرَّقيمِ كانوا مِن ءايٰتِنا عَجَبًا
ساکنان غار
(۱۸:۹) پس فکر میکنی چرا در باره مردم غار و اعداد مربوط به آنها به تو میگوییم؟ آنها از نشانههای شگفت انگیز ما هستند.
The Dwellers of the Cave
[18:9] Why else do you think we are telling you about the people of the cave, and the numbers connected with them? They are among our wondrous signs.
١٠:إِذ أَوَى الفِتيَةُ إِلَى الكَهفِ فَقالوا رَبَّنا ءاتِنا مِن لَدُنكَ رَحمَةً وَهَيِّئ لَنا مِن أَمرِنا رَشَدًا
(۱۸:۱۰) هنگامی که آن جوانان به غار پناه بردند، گفتند، “پروردگار ما، رحمت خود را بر ما ببار، و اعمال ما را با هدایت خود برکت بده.”
[18:10] When the youths took refuge in the cave, they said, “Our Lord, shower us with Your mercy, and bless our affairs with Your guidance.”
١١:فَضَرَبنا عَلىٰ ءاذانِهِم فِى الكَهفِ سِنينَ عَدَدًا
(۱۸:۱۱) سپس ما در غار بر گوشهایشان مهر زدیم، برای چند سالی که از پیش معین شده بود.
[18:11] We then sealed their ears in the cave for a predetermined number of years.
١٢:ثُمَّ بَعَثنٰهُم لِنَعلَمَ أَىُّ الحِزبَينِ أَحصىٰ لِما لَبِثوا أَمَدًا
(۱۸:۱۲) سپس ما آنها را برانگیختیم تا ببینیم کدامیک از آن دو گروه میتواند مدت ماندنشان را در آن، بشمارد.
[18:12] Then we resurrected them to see which of the two parties could count the duration of their stay therein.
١٣:نَحنُ نَقُصُّ عَلَيكَ نَبَأَهُم بِالحَقِّ إِنَّهُم فِتيَةٌ ءامَنوا بِرَبِّهِم وَزِدنٰهُم هُدًى
(۱۸:۱۳) ما اخبار آنها را به حقیقت بر تو حکایت میکنیم. آنها جوانانی بودند که به پروردگارشان ایمان داشتند، و ما بر هدایتشان افزودیم.
[18:13] We narrate to you their history, truthfully. They were youths who believed in their Lord, and we increased their guidance.
١٤:وَرَبَطنا عَلىٰ قُلوبِهِم إِذ قاموا فَقالوا رَبُّنا رَبُّ السَّمٰوٰتِ وَالأَرضِ لَن نَدعُوَا۟ مِن دونِهِ إِلٰهًا لَقَد قُلنا إِذًا شَطَطًا
(۱۸:۱۴) ما قلبشان را محکم ساختیم، هنگامی که بپا خواستند و اعلام کردند: “تنها پروردگار ما، پروردگار آسمانها و زمین است. ما هرگز هیچ معبود دیگری را در کنار او نمیپرستیم. در غیر اینصورت، ما بسیار گمراه خواهیم بود.
[18:14] We strengthened their hearts when they stood up and proclaimed: “Our only Lord is the Lord of the heavens and the earth. We will never worship any other god beside Him. Otherwise, we would be far astray.
١٥:هٰؤُلاءِ قَومُنَا اتَّخَذوا مِن دونِهِ ءالِهَةً لَولا يَأتونَ عَلَيهِم بِسُلطٰنٍ بَيِّنٍ فَمَن أَظلَمُ مِمَّنِ افتَرىٰ عَلَى اللَّهِ كَذِبًا
(۱۸:۱۵) “اینها مردم ما هستند که معبودان دیگری در کنار او اختیار میکنند. اگر فقط میتوانستند اثباتی برای این عملشان بیاورند! چه کسی پلیدتر از کسی است که دروغ بسازد و آن را به خدا نسبت دهد؟
[18:15] “Here are our people setting up gods beside Him. If only they could provide any proof to support their stand! Who is more evil than the one who fabricates lies and attributes them to GOD ?
١٦:وَإِذِ اعتَزَلتُموهُم وَما يَعبُدونَ إِلَّا اللَّهَ فَأوۥا إِلَى الكَهفِ يَنشُر لَكُم رَبُّكُم مِن رَحمَتِهِ وَيُهَيِّئ لَكُم مِن أَمرِكُم مِرفَقًا
هفت نفری که در اِفِسُوس خوابیدند*
(۱۸:۱۶) از آنجایی که آرزو دارید از آنها اجتناب کنید، و از اینکه غیر از خدا را میپرستیدند، پس بیایید به آن غار پناه ببریم. باشد که پروردگارتان رحمتش را بر شما ببارد، و شما را به تصمیم صحیح راهنمایی کند.”
زیر نویس* ۲۰-۱۸:۱۶ افسوس محلى است در ۲۰۰ مايلى جنوب شهر باستانى نايسين که در ۳۰ مايلى شهر ازمير فعلى در کشور ترکيه قرار دارد. ساکنين آن غار جوانانى مسيحى بودند که ميخواستند از تعاليم عيسى پيروى کنند، و خداى يکتا را پرستش کنند. آنها از اذيت و آزار تازه مسيحيانى که مسيحيت فاسدى را سه قرن پس از عيسى، اعلام کردند، بدنبال کنفرانس نايسين، هنگاميکه تثليث (سه خدايى) اعلام گرديد، فرار ميکردند. در سال ۱۹۲۸ باستان شناس اطريشى، فرانز ميلتنر Franz Miltner آرامگاه هفت نفرى را که در افسوس خوابيده بودند، کشف کرد. تاريخچه آنها در دايرة المعارف هاى بسيارى ذکر شده است.
The Seven Sleepers of Ephesus*
[18:16] “Since you wish to avoid them, and their worshiping of other than GOD ,* let us take refuge in the cave. May your Lord shower you with His mercy and direct you to the right decision.”
Footnote*18:16-20 Ephesus is located about 200 miles south of ancient Nicene, and 30 miles south of today’s Izmir in Turkey. The dwellers of the cave were young Christians who wanted to follow the teachings of Jesus, and worship God alone. They were fleeing the persecution of neo-Christians who proclaimed a corrupted Christianity three centuries after Jesus, following the Nicene Conferences, when the Trinity doctrine was announced. In 1928, Franz Miltner, an Austrian archeologist discovered the tomb of the seven sleepers of Ephesus. Their history is well documented in several encyclopedias.
١٧:وَتَرَى الشَّمسَ إِذا طَلَعَت تَزٰوَرُ عَن كَهفِهِم ذاتَ اليَمينِ وَإِذا غَرَبَت تَقرِضُهُم ذاتَ الشِّمالِ وَهُم فى فَجوَةٍ مِنهُ ذٰلِكَ مِن ءايٰتِ اللَّهِ مَن يَهدِ اللَّهُ فَهُوَ المُهتَدِ وَمَن يُضلِل فَلَن تَجِدَ لَهُ وَلِيًّا مُرشِدًا
معلم هدایت کننده لازم است
(۱۸:۱۷) خورشید را میدیدی که هنگام طلوع از طرف راست غار آنها بالا میآمد، و هنگام غروب، از طرف چپ به آنها میتابید، همانطور که در غار خوابیده بودند. این یکی از نشانههای خدا است. هر کس را خدا هدایت کند، هدایت شده واقعی است، و هر کس را او به گمراهی فرستد، هرگز معلم هدایت کنندهای برای او نخواهی یافت.
زیر نویس* ۱۸:۱۷ اين نشانه، يا اشاره ، ما را آگاه مى سازد که غار رو به شمال بوده است.
A Guiding Teacher is a Prerequisite
[18:17] You could see the sun when it rose coming from the right side of their cave, and when it set, it shone on them from the left, as they slept in the hollow thereof. This is one of GOD‘s portents.* Whomever GOD guides is the truly guided one, and whomever He sends astray, you will not find for him a guiding teacher.
Footnote*18:17 This sign, or hint, tells us that the cave was facing north.
١٨:وَتَحسَبُهُم أَيقاظًا وَهُم رُقودٌ وَنُقَلِّبُهُم ذاتَ اليَمينِ وَذاتَ الشِّمالِ وَكَلبُهُم بٰسِطٌ ذِراعَيهِ بِالوَصيدِ لَوِ اطَّلَعتَ عَلَيهِم لَوَلَّيتَ مِنهُم فِرارًا وَلَمُلِئتَ مِنهُم رُعبًا
(۱۸:۱۸) گمان میکردی که آنها بیدار هستند، در حالی که واقعاً خواب بودند. ما آنها را بطرف راست و بطرف چپ غلطاندیم، در حالی که سگشان دستهایش را در میانشان دراز کرده بود. اگر به آنها نگاه میکردی، وحشت زده از ایشان فرار میکردی.
[18:18] You would think that they were awake, when they were in fact asleep. We turned them to the right side and the left side, while their dog stretched his arms in their midst. Had you looked at them, you would have fled from them, stricken with terror.
١٩:وَكَذٰلِكَ بَعَثنٰهُم لِيَتَساءَلوا بَينَهُم قالَ قائِلٌ مِنهُم كَم لَبِثتُم قالوا لَبِثنا يَومًا أَو بَعضَ يَومٍ قالوا رَبُّكُم أَعلَمُ بِما لَبِثتُم فَابعَثوا أَحَدَكُم بِوَرِقِكُم هٰذِهِ إِلَى المَدينَةِ فَليَنظُر أَيُّها أَزكىٰ طَعامًا فَليَأتِكُم بِرِزقٍ مِنهُ وَليَتَلَطَّف وَلا يُشعِرَنَّ بِكُم أَحَدًا
(۱۸:۱۹) هنگامی که ما آنها را برانگیختیم، از یکدیگر پرسیدند، “چه مدت در اینجا بودهاید؟” جواب دادند، “ما یک روز یا قسمتی از روز در اینجا بودهایم.” “پروردگارتان بهتر میداند که ما چه مدت در اینجا بودهایم، پس بیایید یکی از خودمان را با این پول به شهر بفرستیم. بگذارید تمیزترین غذا را بجوید، و مقداری برای ما بخرد. بگذارید بطوری مخفیانه برود و توجه کسی را جلب نکند.
[18:19] When we resurrected them, they asked each other, “How long have you been here?” “We have been here one day or part of the day,” they answered. “Your Lord knows best how long we stayed here, so let us send one of us with this money to the city. Let him fetch the cleanest food, and buy some for us. Let him keep a low profile, and attract no attention.
٢٠:إِنَّهُم إِن يَظهَروا عَلَيكُم يَرجُموكُم أَو يُعيدوكُم فى مِلَّتِهِم وَلَن تُفلِحوا إِذًا أَبَدًا
(۱۸:۲۰) “اگر شما را پیدا کنند، شما را سنگسار خواهند کرد، یا شما را مجبور خواهند کرد تا به دینشان بازگردید، آنوقت هرگز پیروز نخواهید شد.”
[18:20] “If they discover you, they will stone you, or force you to revert to their religion, then you can never succeed.”
٢١:وَكَذٰلِكَ أَعثَرنا عَلَيهِم لِيَعلَموا أَنَّ وَعدَ اللَّهِ حَقٌّ وَأَنَّ السّاعَةَ لا رَيبَ فيها إِذ يَتَنٰزَعونَ بَينَهُم أَمرَهُم فَقالُوا ابنوا عَلَيهِم بُنيٰنًا رَبُّهُم أَعلَمُ بِهِم قالَ الَّذينَ غَلَبوا عَلىٰ أَمرِهِم لَنَتَّخِذَنَّ عَلَيهِم مَسجِدًا
ارتباط با آخر شدن دنیا*
(۱۸:۲۱) ما باعث پیدا شدن آنها شدیم تا بگذاریم همه بدانند که وعده خدا حقیقت دارد، و تا همه تردیدها را درباره آخر شدن دنیا از بین ببریم. مردم سپس در میان خود درباره آنها اختلاف کردند. بعضیها گفتند، “ساختمانی دور آنها بسازیم.” پروردگارشان درباره آنها آگاهترین است. کسانی که غالب شدند گفتند، “ما عبادتگاهی دور آنها بنا خواهیم کرد.”
زیر نویس* ۱۸:۲۱ همانطور که در ضميمه ۲۵ شرح داده شده است، اين داتسان کمک کرد تا زمان آخر شدن دنيا آشکار شود.
Connection With the End of the World*
[18:21] We caused them to be discovered, to let everyone know that GOD‘s promise is true, and to remove all doubt concerning the end of the world.* The people then disputed among themselves regarding them. Some said, “Let us build a building around them.” Their Lord is the best knower about them. Those who prevailed said, “We will build a place of worship around them.”
Footnote*18:21 As detailed in Appendix 25, this story helped pinpoint the end of the world.
٢٢:سَيَقولونَ ثَلٰثَةٌ رابِعُهُم كَلبُهُم وَيَقولونَ خَمسَةٌ سادِسُهُم كَلبُهُم رَجمًا بِالغَيبِ وَيَقولونَ سَبعَةٌ وَثامِنُهُم كَلبُهُم قُل رَبّى أَعلَمُ بِعِدَّتِهِم ما يَعلَمُهُم إِلّا قَليلٌ فَلا تُمارِ فيهِم إِلّا مِراءً ظٰهِرًا وَلا تَستَفتِ فيهِم مِنهُم أَحَدًا
(۱۸:۲۲) بعضیها گویند، “آنها سه نفر بودند؛ سگشان چهارمین بود،” درحالی که دیگران از روی حدسیات گویند، “پنج نفر؛ ششمین سگشان بود.” دیگران گفتند، “هفت نفر،” و هشتمین سگشان بود. بگو، “پروردگار من تعداد آنها را بهتر میداند.” فقط عده کمی تعداد صحیح را میدانستند. بنابراین، با آنها بحث نکن؛ فقط با آنها مدارا کن. احتیاجی نیست با کسی در این باره مشورت کنی.
[18:22] Some would say, “They were three; their dog being the fourth,” while others would say, “Five; the sixth being their dog,” as they guessed. Others said, “Seven,” and the eighth was their dog. Say, “My Lord is the best knower of their number.” Only a few knew the correct number. Therefore, do not argue with them; just go along with them. You need not consult anyone about this.
٢٣:وَلا تَقولَنَّ لِشَا۟ىءٍ إِنّى فاعِلٌ ذٰلِكَ غَدًا
بیاد آوردن خدا در هر فرصتی که به دست میآوریم
(۱۸:۲۳) نباید بگویی کاری را در آینده انجام خواهی داد،
Remembering God Every Chance We Get
[18:23] You shall not say that you will do anything in the future,
٢٤:إِلّا أَن يَشاءَ اللَّهُ وَاذكُر رَبَّكَ إِذا نَسيتَ وَقُل عَسىٰ أَن يَهدِيَنِ رَبّى لِأَقرَبَ مِن هٰذا رَشَدًا
(۱۸:۲۴) بدون اینکه بگویی، “بخواست خدا .” اگر فراموش کردی، باید فوراً پروردگارت را بیاد آوری و بگویی، “باشد که پروردگارم، من را هدایت کند تا دفعه بعد بهتر عمل کنم.”
زیر نویس* ۱۸:۲۴ اين حکم مهم به ما همه روزه فرصتى ميدهد تا خدا را بياد آوريم.
[18:24] without saying, “GOD willing.”* If you forget to do this, you must immediately remember your Lord and say, “May my Lord guide me to do better next time.”
Footnote*18:24 This important commandment gives us daily opportunities to remember God.
٢٥:وَلَبِثوا فى كَهفِهِم ثَلٰثَ مِا۟ئَةٍ سِنينَ وَازدادوا تِسعًا
*[۹ + ۳۰۰]
(۱۸:۲۵) آنها در غار خود سیصد سال باضافه نُه، ماندند.
زیر نویس* ۱۸:۲۵ تفاوت ميان ۳۰۰ سال خورشيدى و ۳۰۰ سال قمرى، نه (۹) سال است . بنابراين پروردگار از قبل زمان کشف آخر شدن دنيا را در سال ۱۹۸۰ ميلادى (۱۴۰۰ هجرى)، يعنى ۳۰۰ سال (۳۰۹ سال قمرى ) قبل از آخر شدن دنيا تعيين کرده بود (به ۷۲:۲۷ و ضميمه ۲۵ توجه کنيد).
[300 + 9]*
[18:25] They stayed in their cave three hundred years, increased by nine.*
Footnote*18:25 The difference between 300 solar years and 300 lunar years is nine years. Thus, discovering the end of the world was predetermined by the Almighty to take place in 1980 AD (1400 AH), 300 years (309 lunar years) before the end of the world (see 72:27 & Appendix 25).
٢٦:قُلِ اللَّهُ أَعلَمُ بِما لَبِثوا لَهُ غَيبُ السَّمٰوٰتِ وَالأَرضِ أَبصِر بِهِ وَأَسمِع ما لَهُم مِن دونِهِ مِن وَلِىٍّ وَلا يُشرِكُ فى حُكمِهِ أَحَدًا
(۱۸:۲۶) بگو، “خدا بهتر میداند که آنها چه مدت در آنجا ماندند.” او همه اسرار را در آسمانها و زمین، میداند. به رحمت او میتوانید ببینید؛ به رحمت او میتوانید بشنوید. هیچکس در کنار او بعنوان مولا و سرور نیست، و او هرگز اجازه نمیدهد کسی در سلطنت او شریک شود.
[18:26] Say, “GOD is the best knower of how long they stayed there.” He knows all secrets in the heavens and the earth. By His grace you can see; by His grace you can hear. There is none beside Him as Lord and Master, and He never permits any partners to share in His kingship.
٢٧:وَاتلُ ما أوحِىَ إِلَيكَ مِن كِتابِ رَبِّكَ لا مُبَدِّلَ لِكَلِمٰتِهِ وَلَن تَجِدَ مِن دونِهِ مُلتَحَدًا
(۱۸:۲۷) باید بخوانی آنچه را که از کتاب آسمانی پروردگارت به تو وحی شده است. هیچ چیز نباید جانشین کلمات او شود، و نباید منبع دیگری در کنار آن بگذاری.
[18:27] You shall recite what is revealed to you of your Lord’s scripture. Nothing shall abrogate His words, and you shall not find any other source beside it.
٢٨:وَاصبِر نَفسَكَ مَعَ الَّذينَ يَدعونَ رَبَّهُم بِالغَدوٰةِ وَالعَشِىِّ يُريدونَ وَجهَهُ وَلا تَعدُ عَيناكَ عَنهُم تُريدُ زينَةَ الحَيوٰةِ الدُّنيا وَلا تُطِع مَن أَغفَلنا قَلبَهُ عَن ذِكرِنا وَاتَّبَعَ هَوىٰهُ وَكانَ أَمرُهُ فُرُطًا
مطالعه قرآن بطور دستجمعی
(۱۸:۲۸) باید خود را وادار کنی تا با کسانی باشی که روز و شب پروردگارشان را پرستش میکنند، و تنها او را میجویند. چشم خود را از آنها برندار، به دنبال تجملات این دنیا. و نباید هرگز از کسی که قلب او را از پیغام خود غافل کردیم، اطاعت کنی؛ کسی که در پی خواستههای خویش است، و در ارجحیتهایش سردرگم است.
Quranic Study Groups
[18:28] You shall force yourself to be with those who worship their Lord day and night, seeking Him alone. Do not turn your eyes away from them, seeking the vanities of this world. Nor shall you obey one whose heart we rendered oblivious to our message; one who pursues his own desires, and whose priorities are confused.
٢٩:وَقُلِ الحَقُّ مِن رَبِّكُم فَمَن شاءَ فَليُؤمِن وَمَن شاءَ فَليَكفُر إِنّا أَعتَدنا لِلظّٰلِمينَ نارًا أَحاطَ بِهِم سُرادِقُها وَإِن يَستَغيثوا يُغاثوا بِماءٍ كَالمُهلِ يَشوِى الوُجوهَ بِئسَ الشَّرابُ وَساءَت مُرتَفَقًا
آزادی کامل در دین
(۱۸:۲۹) اعلام کن: “این حقیقتی است از سوی پروردگارتان،” سپس بگذار هر کس که بخواهد ایمان آورد، و هر کس که بخواهد ایمان نیاورد. ما برای متجاوزین آتشی آماده کردهایم که کاملاً آنها را دربر خواهد گرفت. هنگامی که فریاد کمک آنها برخیزد، به آنها مایعی داده خواهد شد مانند اسیدی غلیظ که صورت را میسوزاند. چه نوشیدنی بدی! چه سرنوشت فلاکتباری!
Absolute Freedom of Religion
[18:29] Proclaim: “This is the truth from your Lord,” then whoever wills let him believe, and whoever wills let him disbelieve. We have prepared for the transgressors a fire that will completely surround them. When they scream for help, they will be given a liquid like concentrated acid that scalds the faces. What a miserable drink! What a miserable destiny!
٣٠:إِنَّ الَّذينَ ءامَنوا وَعَمِلُوا الصّٰلِحٰتِ إِنّا لا نُضيعُ أَجرَ مَن أَحسَنَ عَمَلًا
(۱۸:۳۰) و اما کسانی که ایمان آورند و زندگی پرهیزکارانهای را در پیش گیرند، ما هرگز در پاداش دادن به کسانی که اعمال پرهیزکارانه انجام میدهند کوتاهی نمیکنیم.
[18:30] As for those who believe and lead a righteous life, we never fail to recompense those who work righteousness.
٣١:أُولٰئِكَ لَهُم جَنّٰتُ عَدنٍ تَجرى مِن تَحتِهِمُ الأَنهٰرُ يُحَلَّونَ فيها مِن أَساوِرَ مِن ذَهَبٍ وَيَلبَسونَ ثِيابًا خُضرًا مِن سُندُسٍ وَإِستَبرَقٍ مُتَّكِـٔينَ فيها عَلَى الأَرائِكِ نِعمَ الثَّوابُ وَحَسُنَت مُرتَفَقًا
(۱۸:۳۱) آنها سزاوار باغهای عدن شدهاند که در آن رودخانهها جاری است. آنها با دستبندهای طلا در آن تزیین خواهند شد، و لباسهایی از ابریشم سبز و مخمل خواهند پوشید و بر مبلمانهای راحت استراحت خواهند کرد. چه پاداش نیکویی؛ چه مکان نیکویی!
[18:31] They have deserved gardens of Eden wherein rivers flow. They will be adorned therein with bracelets of gold, and will wear clothes of green silk and velvet, and will rest on comfortable furnishings. What a wonderful reward; what a wonderful abode!
٣٢:وَاضرِب لَهُم مَثَلًا رَجُلَينِ جَعَلنا لِأَحَدِهِما جَنَّتَينِ مِن أَعنٰبٍ وَحَفَفنٰهُما بِنَخلٍ وَجَعَلنا بَينَهُما زَرعًا
املاک بعنوان بُت*
(۱۸:۳۲) مثال آن دو مرد را برایشان بزن: ما به یکی از آنها دو باغ انگور که دور تا دور آن نخلهای خرما بود، دادیم، و در میان آنها محصولات دیگری قرار دادیم.
زیر نویس* ۴۲-۱۸:۳۲ در قرآن مثالهاى فراوانى از خدايان مختلفى که مردم در کنار خدا پرستش ميکنند ذکر گرديده است؛ همانند فرزندان (۷:۱۹۰)، پيشوايان مذهبى و طلاب (۹:۳۱)، املاک (۱۸:۴۲)، مقدسين و پيغمبران مرده (۲۱-۱۶:۲۰، ۳۵:۱۴ و ۶-۴۶:۵)، و خود پرستى (۲۵:۴۳، ۴۵:۲۳).
Property as an Idol*
[18:32] Cite for them the example of two men: we gave one of them two gardens of grapes, surrounded by date palms, and placed other crops between them.
Footnote*18:32-42 The Quran cites many examples of the different gods that people worship beside God; they include children (7:190), religious leaders and scholars (9:31), property (18:42), dead saints and prophets (16:20-21, 35:14, & 46:5-6), and the ego (25:43, 45:23).
٣٣:كِلتَا الجَنَّتَينِ ءاتَت أُكُلَها وَلَم تَظلِم مِنهُ شَيـًٔا وَفَجَّرنا خِلٰلَهُما نَهَرًا
(۱۸:۳۳) هر دو باغ ثمره خود را بموقع و به مقدار فراوان دادند، چون ما رودخانهای از میان آنها روان داشتیم.
[18:33] Both gardens produced their crops on time, and generously, for we caused a river to run through them.
٣٤:وَكانَ لَهُ ثَمَرٌ فَقالَ لِصٰحِبِهِ وَهُوَ يُحاوِرُهُ أَنا۠ أَكثَرُ مِنكَ مالًا وَأَعَزُّ نَفَرًا
(۱۸:۳۴) روزی، پس از برداشت محصول، او با غرور به دوستش گفت: “من بسیار مرفهتر از تو هستم، و از مردم احترام بیشتری کسب میکنم.”
[18:34] Once, after harvesting, he boastfully told his friend: “I am far more prosperous than you, and I command more respect from the people.”
٣٥:وَدَخَلَ جَنَّتَهُ وَهُوَ ظالِمٌ لِنَفسِهِ قالَ ما أَظُنُّ أَن تَبيدَ هٰذِهِ أَبَدًا
(۱۸:۳۵) هنگامی که او وارد باغ خود شد، با این گفته بر نفس خود ستم کرد، “من فکر نمیکنم که این هرگز تمام شود.
[18:35] When he entered his garden, he wronged his soul by saying, “I do not think that this will ever end.
٣٦:وَما أَظُنُّ السّاعَةَ قائِمَةً وَلَئِن رُدِدتُ إِلىٰ رَبّى لَأَجِدَنَّ خَيرًا مِنها مُنقَلَبًا
(۱۸:۳۶) “بعلاوه، گمان میکنم که هر چه هست همین است؛ گمان نمیکنم آن ساعت (قیامت) هرگز فرا رسد. حتی اگر بسوی پروردگارم بازگردم، (آنقدر باهوش هستم که) حتی از بهتر از اینها در آنجا برخوردار خواهم شد.”
[18:36] “Moreover, I think this is it; I do not think that the Hour (the Hereafter) will ever come to pass. Even if I am returned to my Lord, I will (be clever enough to) possess an even better one over there.”
٣٧:قالَ لَهُ صاحِبُهُ وَهُوَ يُحاوِرُهُ أَكَفَرتَ بِالَّذى خَلَقَكَ مِن تُرابٍ ثُمَّ مِن نُطفَةٍ ثُمَّ سَوّىٰكَ رَجُلًا
(۱۸:۳۷) دوستش در حالی که با او گفتگو میکرد، گفت، “آیا به آن یکتایی ایمان نداری که تو را از خاک خلق کرده است، سپس از قطرهای کوچک، سپس تو را بصورت مردی کامل درآورد؟
[18:37] His friend said to him, as he debated with him, “Have you disbelieved in the One who created you from dust, then from a tiny drop, then perfected you into a man?
٣٨:لٰكِنّا۠ هُوَ اللَّهُ رَبّى وَلا أُشرِكُ بِرَبّى أَحَدًا
(۱۸:۳۸) “و اما برای من، خدا پروردگار من است، و من هرگز معبود دیگری در کنار پروردگارم قرار نمیدهم.
[18:38] “As for me, GOD is my Lord, and I will never set up any other god besides my Lord.
٣٩:وَلَولا إِذ دَخَلتَ جَنَّتَكَ قُلتَ ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلّا بِاللَّهِ إِن تَرَنِ أَنا۠ أَقَلَّ مِنكَ مالًا وَوَلَدًا
دستور مهم
(۱۸:۳۹) “هنگامی که وارد باغ خود شدی، میبایست میگفتی، “این است آنچه خدا به من داده است (ماشاء اللَّه). هیچ کس قدرتی ندارد، بجز خدا (لاقوةالاباللَّه).” شاید ببینی که من کمتر از تو پول و فرزند دارم.
Important Commandment
[18:39] “When you entered your garden, you should have said, ‘This is what GOD has given me (Mã Shã Allãh). No one possesses power except GOD (Lã Quwwata Ellã Bellãh).’ You may see that I possess less money and less children than you.
٤٠:فَعَسىٰ رَبّى أَن يُؤتِيَنِ خَيرًا مِن جَنَّتِكَ وَيُرسِلَ عَلَيها حُسبانًا مِنَ السَّماءِ فَتُصبِحَ صَعيدًا زَلَقًا
(۱۸:۴۰) “شاید پروردگارم به من باغی بهتر از باغ تو عطا کند. شاید او طوفان سهمگینی از آسمان بفرستد که باغ تو را نابود سازد، و آن را کاملاً لمیزرع باقی گذارد.
[18:40] “My Lord may grant me better than your garden. He may send a violent storm from the sky that wipes out your garden, leaving it completely barren.
٤١:أَو يُصبِحَ ماؤُها غَورًا فَلَن تَستَطيعَ لَهُ طَلَبًا
(۱۸:۴۱) “یا اینکه آب آن آنقدر در زمین فرو رود تا دیگر در دسترس تو نباشد.”
[18:41] “Or, its water may sink deeper, out of your reach.”
٤٢:وَأُحيطَ بِثَمَرِهِ فَأَصبَحَ يُقَلِّبُ كَفَّيهِ عَلىٰ ما أَنفَقَ فيها وَهِىَ خاوِيَةٌ عَلىٰ عُروشِها وَيَقولُ يٰلَيتَنى لَم أُشرِك بِرَبّى أَحَدًا
(۱۸:۴۲) به درستی که، زراعات او نابود شد، و او غصهدار شد، متأسف از اینکه هر چه در آن خرج کرده بود بیهوده شد، همانطور که ملک او لمیزرع شده بود. او بالاخره گفت، “ای کاش هرگز ملک خود را بعنوان خدا در کنار پروردگارم قرار نداده بودم.”
[18:42] Indeed, his crops were wiped out, and he ended up sorrowful, lamenting what he had spent on it in vain, as his property lay barren. He finally said, “I wish I never set up my property as a god beside my Lord.”
٤٣:وَلَم تَكُن لَهُ فِئَةٌ يَنصُرونَهُ مِن دونِ اللَّهِ وَما كانَ مُنتَصِرًا
(۱۸:۴۳) هیچ نیرویی در زمین نمیتوانست او را در مقابل خدا کمک کند، و نه برای او امکان داشت که کمکی دریافت کند.
[18:43] No force on earth could have helped him against GOD , nor was it possible for him to receive any help.
٤٤:هُنالِكَ الوَلٰيَةُ لِلَّهِ الحَقِّ هُوَ خَيرٌ ثَوابًا وَخَيرٌ عُقبًا
(۱۸:۴۴) این به خاطر آن است که تنها مولا و سرور حقیقی خدا است؛ او بهترین پاداش را فراهم میکند، و بهترین سرنوشت نزد او است.
[18:44] That is because the only true Lord and master is GOD ; He provides the best recompense, and with Him is the best destiny.
٤٥:وَاضرِب لَهُم مَثَلَ الحَيوٰةِ الدُّنيا كَماءٍ أَنزَلنٰهُ مِنَ السَّماءِ فَاختَلَطَ بِهِ نَباتُ الأَرضِ فَأَصبَحَ هَشيمًا تَذروهُ الرِّيٰحُ وَكانَ اللَّهُ عَلىٰ كُلِّ شَىءٍ مُقتَدِرًا
(۱۸:۴۵) برای آنها مثال زندگی این دنیا را بزن مانند آبی که از آسمان پایین میفرستیم، تا نباتات روی زمین را بعمل آوریم، سپس آنها خشک میشوند و بصورت کاهی درمیآیند که بر باد میرود. خدا بر همه کارها قادر است.
[18:45] Cite for them the example of this life as water that we send down from the sky to produce plants of the earth, then they turn into hay that is blown away by the wind. GOD is able to do all things.
٤٦:المالُ وَالبَنونَ زينَةُ الحَيوٰةِ الدُّنيا وَالبٰقِيٰتُ الصّٰلِحٰتُ خَيرٌ عِندَ رَبِّكَ ثَوابًا وَخَيرٌ أَمَلًا
به ترتیب قرار دادن ارجحیت هایمان
(۱۸:۴۶) پول و فرزندان لذتهای زندگی این دنیا هستند، اما اعمال پرهیزکارانه پاداشی ابدی از سوی پروردگارت فراهم میآورد، و امیدی بسیار بهتر.
Rearranging Our Priorities
[18:46] Money and children are the joys of this life, but the righteous works provide an eternal recompense from your Lord, and a far better hope.
٤٧:وَيَومَ نُسَيِّرُ الجِبالَ وَتَرَى الأَرضَ بارِزَةً وَحَشَرنٰهُم فَلَم نُغادِر مِنهُم أَحَدًا
(۱۸:۴۷) آن روز خواهد آمد که ما کوهها را از میان برمیداریم، و زمین را لمیزرع خواهی دید. ما همه آنها را احضار خواهیم کرد، بدون اینکه حتی یک نفر از آنها را جا بگذاریم.
[18:47] The day will come when we wipe out the mountains, and you will see the earth barren. We will summon them all, not leaving out a single one of them.
٤٨:وَعُرِضوا عَلىٰ رَبِّكَ صَفًّا لَقَد جِئتُمونا كَما خَلَقنٰكُم أَوَّلَ مَرَّةٍ بَل زَعَمتُم أَلَّن نَجعَلَ لَكُم مَوعِدًا
(۱۸:۴۸) آنها در پیشگاه پروردگارت در یک صف حاضر خواهند شد. شما به تنهایی نزد ما آمدهاید، همانطور که اول بار ما شما را خلق کردیم. درواقع، این است آنچه ادعا کردید که هرگز اتفاق نخواهد افتاد.
[18:48] They will be presented before your Lord in a row. You have come to us as individuals, just as we created you initially. Indeed, this is what you claimed will never happen.
٤٩:وَوُضِعَ الكِتٰبُ فَتَرَى المُجرِمينَ مُشفِقينَ مِمّا فيهِ وَيَقولونَ يٰوَيلَتَنا مالِ هٰذَا الكِتٰبِ لا يُغادِرُ صَغيرَةً وَلا كَبيرَةً إِلّا أَحصىٰها وَوَجَدوا ما عَمِلوا حاضِرًا وَلا يَظلِمُ رَبُّكَ أَحَدًا
(۱۸:۴۹) نامه اعمال نشان داده خواهد شد، و گناهکاران را نسبت به محتویات آن ترسان خواهی دید. آنها خواهند گفت، “وای بر ما. چرا این کتاب هر چیز کوچک یا بزرگ را بحساب آورده و هیچ چیز را جا نیانداخته است؟” همه اعمالی که آنها انجام دادهاند، پیش آورده خواهد شد. پروردگارت هرگز به احدی بیعدالتی نمیکند.
[18:49] The record will be shown, and you will see the guilty fearful of its contents. They will say, “Woe to us. How come this book leaves nothing, small or large, without counting it?” They will find everything they had done brought forth. Your Lord is never unjust towards anyone.
٥٠:وَإِذ قُلنا لِلمَلٰئِكَةِ اسجُدوا لِـٔادَمَ فَسَجَدوا إِلّا إِبليسَ كانَ مِنَ الجِنِّ فَفَسَقَ عَن أَمرِ رَبِّهِ أَفَتَتَّخِذونَهُ وَذُرِّيَّتَهُ أَولِياءَ مِن دونى وَهُم لَكُم عَدُوٌّ بِئسَ لِلظّٰلِمينَ بَدَلًا
طبقه بندی موجودات خدا
(۱۸:۵۰) ما به فرشتگان گفتیم، “در مقابل آدم سجده کنید.” آنها سجده کردند، بجز شیطان. او بصورت جن در آمد، زیرا او از امر پروردگارش سرپیچی کرد. آیا شما او و نوادگانش را بعنوان پروردگار بجای من انتخاب خواهید کرد، هرچند که آنها دشمنان شما هستند؟ چه مبادله فلاکتباری!
زیر نویس* ۱۸:۵۰ هنگاميکه دعواى عظيم در ميان جمعيت بهشتى در گرفت (۳۸:۶۹)، همه موجودات به فرشتگان، جن ها، انسان ها، و حيوانات طبقه بندى شدند (ضميمه ۷).
Classification of God's Creatures
[18:50] We said to the angels, “Fall prostrate before Adam.” They fell prostrate, except Satan. He became a jinn, for he disobeyed the order of His Lord.* Will you choose him and his descendants as lords instead of Me, even though they are your enemies? What a miserable substitute!
Footnote*18:50 When the great feud in the heavenly society took place (38:69), all creatures became classified into angels, jinns, and humans (Appendix 7).
٥١:ما أَشهَدتُهُم خَلقَ السَّمٰوٰتِ وَالأَرضِ وَلا خَلقَ أَنفُسِهِم وَما كُنتُ مُتَّخِذَ المُضِلّينَ عَضُدًا
(۱۸:۵۱) من هرگز به آنها اجازه ندادم تا شاهد خلقت آسمانها و زمین باشند، و نه خلقت خودشان. و نه هرگز اجازه میدهم ستمکاران در قلمرو من کار کنند.
زیر نویس* ۱۸:۵۱ خدا ميدانست که شيطان و پيروانش (جن ها و انسان ها) تصميم اشتباهى خواهند گرفت. در نتيجه، ممنوع کردن آنها از مشاهده مراحل خلقت.
[18:51] I never permitted them to witness the creation of the heavens and the earth, nor the creation of themselves. Nor do I permit the wicked to work in My kingdom.*
Footnote*18:51 God knew that Satan and his supporters (jinns and humans) were going to make the wrong decision. Hence their exclusion from witnessing the creation process.
٥٢:وَيَومَ يَقولُ نادوا شُرَكاءِىَ الَّذينَ زَعَمتُم فَدَعَوهُم فَلَم يَستَجيبوا لَهُم وَجَعَلنا بَينَهُم مَوبِقًا
(۱۸:۵۲) آن روز خواهد آمد که او گوید، “صدا کنید شرکای من را که ادعا کردید در کنار من خدا هستند،” آنها ایشان را صدا خواهند کرد، اما پاسخی به ایشان نخواهند داد. حایلی غیرقابل عبور آنها را از یکدیگر جدا خواهد کرد.
[18:52] The day will come when He says, “Call upon My partners, whom you claimed to be gods beside Me,” they will call on them, but they will not respond to them. An insurmountable barrier will separate them from each other.
٥٣:وَرَءَا المُجرِمونَ النّارَ فَظَنّوا أَنَّهُم مُواقِعوها وَلَم يَجِدوا عَنها مَصرِفًا
(۱۸:۵۳) گناهکاران جهنم را خواهند دید، و متوجه خواهند شد که در آن خواهند افتاد. آنها از آن راه فراری نخواهند داشت.
[18:53] The guilty will see Hell, and will realize that they will fall into it. They will have no escape therefrom.
٥٤:وَلَقَد صَرَّفنا فى هٰذَا القُرءانِ لِلنّاسِ مِن كُلِّ مَثَلٍ وَكانَ الإِنسٰنُ أَكثَرَ شَىءٍ جَدَلًا
کافران کامل بودن قرآن را قبول نمیکنند
(۱۸:۵۴) ما همه گونه مثالی در این قرآن آوردهایم، اما انسان بیش از همه مخلوقات مجادله میکند.
Disbelievers Refuse to Accept the Completeness of the Quran
[18:54] We have cited in this Quran every kind of example, but the human being is the most argumentative creature.
٥٥:وَما مَنَعَ النّاسَ أَن يُؤمِنوا إِذ جاءَهُمُ الهُدىٰ وَيَستَغفِروا رَبَّهُم إِلّا أَن تَأتِيَهُم سُنَّةُ الأَوَّلينَ أَو يَأتِيَهُمُ العَذابُ قُبُلًا
(۱۸:۵۵) هنگامی که هدایت بر ایشان آمد، تنها چیزی که مردم را از ایمان آوردن و طلب بخشش از پروردگارشان باز داشت، این بود که آنها همان (معجزاتی) را خواستند ببینند که نسلهای پیشین خواستند، یا اینکه به اعتراض میخواستند عذاب را پیش از موعد مقرر ببینند.
[18:55] Nothing prevented the people from believing, when the guidance came to them, and from seeking the forgiveness of their Lord, except that they demanded to see the same (kind of miracles) as the previous generations, or challenged to see the retribution beforehand.
٥٦:وَما نُرسِلُ المُرسَلينَ إِلّا مُبَشِّرينَ وَمُنذِرينَ وَيُجٰدِلُ الَّذينَ كَفَروا بِالبٰطِلِ لِيُدحِضوا بِهِ الحَقَّ وَاتَّخَذوا ءايٰتى وَما أُنذِروا هُزُوًا
(۱۸:۵۶) ما رسولان را فقط بعنوان تحویل دهندگان اخبار خوب میفرستیم، همچنین بعنوان هشدار دهنده. کسانی که ایمان ندارند به باطل بحث میکنند تا حقیقت را مغلوب کنند، و آنها نشانهها و اخطاریههای من را بیهوده میشمرند.
[18:56] We only send the messengers as simply deliverers of good news, as well as warners. Those who disbelieve argue with falsehood to defeat the truth, and they take My proofs and warnings in vain.
٥٧:وَمَن أَظلَمُ مِمَّن ذُكِّرَ بِـٔايٰتِ رَبِّهِ فَأَعرَضَ عَنها وَنَسِىَ ما قَدَّمَت يَداهُ إِنّا جَعَلنا عَلىٰ قُلوبِهِم أَكِنَّةً أَن يَفقَهوهُ وَفى ءاذانِهِم وَقرًا وَإِن تَدعُهُم إِلَى الهُدىٰ فَلَن يَهتَدوا إِذًا أَبَدًا
دخالت الهی
(۱۸:۵۷) چه کسانی پلیدتر از آنهایی هستند که نشانههای پروردگارشان به آنها یادآوری شد، سپس آنها را نادیده گرفتند، بدون اینکه پی ببرند که چه میکنند. در نتیجه، ما بر قلبشان حائلی میافکنیم تا آنها را از درک آن (قرآن) بازداریم، و کری بر گوشهایشان. پس هر کاری برای هدایتشان انجام دهی، آنها هرگز نمیتوانند هدایت شوند.
Divine Intervention
[18:57] Who are more evil than those who are reminded of their Lord’s proofs, then disregard them, without realizing what they are doing. Consequently, we place shields on their hearts to prevent them from understanding it (the Quran), and deafness in their ears. Thus, no matter what you do to guide them, they can never ever be guided.
٥٨:وَرَبُّكَ الغَفورُ ذُو الرَّحمَةِ لَو يُؤاخِذُهُم بِما كَسَبوا لَعَجَّلَ لَهُمُ العَذابَ بَل لَهُم مَوعِدٌ لَن يَجِدوا مِن دونِهِ مَوئِلًا
(۱۸:۵۸) با این حال، پروردگارت عفو کننده است، پر از رحمت. اگر او از آنها برای آنچه انجام دادند بازخواست میکرد، آنها را فوراً در همانجا نابود کرده بود. در عوض، او به آنها تا موعدی معین، تعیین شده از قبل، مهلت میدهد؛ آنوقت آنها هرگز نمیتوانند رهایی یابند.
[18:58] Yet, your Lord is the Forgiver, full of mercy. If He called them to account for their deeds, He would annihilate them right there and then. Instead, He gives them a respite until a specific, predetermined time; then they can never escape.
٥٩:وَتِلكَ القُرىٰ أَهلَكنٰهُم لَمّا ظَلَموا وَجَعَلنا لِمَهلِكِهِم مَوعِدًا
(۱۸:۵۹) بسیاری از جمعیتها را ما به خاطر تجاوزهایشان هلاک کردیم؛ ما موعد معینی برای هلاکتشان تعیین کردیم.
[18:59] Many a community we annihilated because of their transgressions, we designated a specific time for their annihilation.
٦٠:وَإِذ قالَ موسىٰ لِفَتىٰهُ لا أَبرَحُ حَتّىٰ أَبلُغَ مَجمَعَ البَحرَينِ أَو أَمضِىَ حُقُبًا
درسهایی با ارزش از موسی و معلمش
(۱۸:۶۰) موسی به خدمتکار خود گفت، “استراحت نخواهم کرد تا به جایی که آن دو رودخانه بهم میپیوندند، برسم، هرچقدر هم که طول بکشد.”
Valuable Lessons from Moses and His Teacher
[18:60] Moses said to his servant, “I will not rest until I reach the point where the two rivers meet, no matter how long it takes.”
٦١:فَلَمّا بَلَغا مَجمَعَ بَينِهِما نَسِيا حوتَهُما فَاتَّخَذَ سَبيلَهُ فِى البَحرِ سَرَبًا
(۱۸:۶۱) هنگامی که به جایی که آنها بهم میپیوستند رسیدند، ماهی خود را فراموش کردند، و آن بطور مرموزی راه خود را به رودخانه بازیافت.
[18:61] When they reached the point where they met, they forgot their fish, and it found its way back to the river, sneakily.
٦٢:فَلَمّا جاوَزا قالَ لِفَتىٰهُ ءاتِنا غَداءَنا لَقَد لَقينا مِن سَفَرِنا هٰذا نَصَبًا
(۱۸:۶۲) پس از اینکه از آن مکان گذشتند، او به خدمتکارش گفت، “بیا تا نهار بخوریم. این همه مسافرت ما را کاملاً خسته کرده است.”
[18:62] After they passed that point, he said to his servant, “Let us have lunch. All this traveling has thoroughly exhausted us.”
٦٣:قالَ أَرَءَيتَ إِذ أَوَينا إِلَى الصَّخرَةِ فَإِنّى نَسيتُ الحوتَ وَما أَنسىٰنيهُ إِلَّا الشَّيطٰنُ أَن أَذكُرَهُ وَاتَّخَذَ سَبيلَهُ فِى البَحرِ عَجَبًا
(۱۸:۶۳) او گفت، “آیا یادت میآید هنگامی که در آنجا نزدیک آن تخته سنگ نشسته بودیم؟ حواسم به ماهی نبود. شیطان باعث شد تا آن را فراموش کنم، و آن بطور عجیبی راه خود را به رودخانه بازیافت.”
[18:63] He said, “Remember when we sat by the rock back there? I paid no attention to the fish. It was the devil who made me forget it, and it found its way back to the river, strangely.”
٦٤:قالَ ذٰلِكَ ما كُنّا نَبغِ فَارتَدّا عَلىٰ ءاثارِهِما قَصَصًا
(۱۸:۶۴) (موسی) گفت، “این همان جایی بود که دنبالش میگشتیم.” آنها به دنبال رد پایشان بازگشتند.
[18:64] (Moses) said, “That was the place we were looking for.” They traced their steps back.
٦٥:فَوَجَدا عَبدًا مِن عِبادِنا ءاتَينٰهُ رَحمَةً مِن عِندِنا وَعَلَّمنٰهُ مِن لَدُنّا عِلمًا
(۱۸:۶۵) آنها یکی از بندگان ما را یافتند که ما به او رحمت عطا کردیم، و از دانش خودمان به او عطا کردیم.
[18:65] They found one of our servants, whom we blessed with mercy, and bestowed upon him from our own knowledge.
٦٦:قالَ لَهُ موسىٰ هَل أَتَّبِعُكَ عَلىٰ أَن تُعَلِّمَنِ مِمّا عُلِّمتَ رُشدًا
(۱۸:۶۶) موسی به او گفت، “آیا میتوانم به دنبال تو بیایم، تا شاید از دانش و هدایتی که به تو عطا شده است، قدری به من بیاموزی؟”
[18:66] Moses said to him, “Can I follow you, that you may teach me some of the knowledge and the guidance bestowed upon you?”
٦٧:قالَ إِنَّكَ لَن تَستَطيعَ مَعِىَ صَبرًا
(۱۸:۶۷) او گفت، “تو تحمل بودن با من را نداری.
[18:67] He said, “You cannot stand to be with me.
٦٨:وَكَيفَ تَصبِرُ عَلىٰ ما لَم تُحِط بِهِ خُبرًا
(۱۸:۶۸) “چطور میتوانی تحمل چیزی را داشته باشی که آن را درک نمیکنی؟”
[18:68] “How can you stand that which you do not comprehend?”
٦٩:قالَ سَتَجِدُنى إِن شاءَ اللَّهُ صابِرًا وَلا أَعصى لَكَ أَمرًا
(۱۸:۶۹) او گفت، “بخواست خدا، تو من را صبور خواهی یافت. هر دستوری به من بدهی، از آن سرپیچی نخواهم کرد.”
[18:69] He said, “You will find me, GOD willing, patient. I will not disobey any command you give me.”
٧٠:قالَ فَإِنِ اتَّبَعتَنى فَلا تَسـَٔلنى عَن شَىءٍ حَتّىٰ أُحدِثَ لَكَ مِنهُ ذِكرًا
(۱۸:۷۰) او گفت، “اگر دنبال من میآیی، پس نباید درباره هیچ چیز از من سئوال کنی، مگراینکه خودم بخواهم درباره آن به تو بگویم.”
[18:70] He said, “If you follow me, then you shall not ask me about anything, unless I choose to tell you about it.”
٧١:فَانطَلَقا حَتّىٰ إِذا رَكِبا فِى السَّفينَةِ خَرَقَها قالَ أَخَرَقتَها لِتُغرِقَ أَهلَها لَقَد جِئتَ شَيـًٔا إِمرًا
(۱۸:۷۱) پس براه افتادند. هنگامی که سوار کشتی شدند، او سوراخی در آن ایجاد کرد. او گفت، “آیا آن را سوراخ کردی تا مردمش را غرق کنی؟ تو مرتکب عمل زشتی شدهای.”
[18:71] So they went. When they boarded a ship, he bore a hole in it. He said, “Did you bore a hole in it to drown its people? You have committed something terrible.”
٧٢:قالَ أَلَم أَقُل إِنَّكَ لَن تَستَطيعَ مَعِىَ صَبرًا
(۱۸:۷۲) او گفت، “آیا نگفتم که تحمل بودن با من را نداری؟”
[18:72] He said, “Did I not say that you cannot stand to be with me?”
٧٣:قالَ لا تُؤاخِذنى بِما نَسيتُ وَلا تُرهِقنى مِن أَمرى عُسرًا
(۱۸:۷۳) او گفت، “معذرت میخواهم. من را به خاطر فراموشکاریم تنبیه نکن؛ نسبت به من زیاد سختگیر نباش.”
[18:73] He said, “I am sorry. Do not punish me for my forgetfulness; do not be too harsh with me.”
٧٤:فَانطَلَقا حَتّىٰ إِذا لَقِيا غُلٰمًا فَقَتَلَهُ قالَ أَقَتَلتَ نَفسًا زَكِيَّةً بِغَيرِ نَفسٍ لَقَد جِئتَ شَيـًٔا نُكرًا
(۱۸:۷۴) پس براه افتادند. هنگامی که پسر جوانی را ملاقات کردند، او پسر را کشت. او گفت، “چرا چنین شخص بیگناهی را کشتی که کس دیگری را نکشته بود؟ تو کار بسیار زشتی انجام دادهای.”
[18:74] So they went. When they met a young boy, he killed him. He said, “Why did you kill such an innocent soul, who did not kill another soul? You have committed something horrendous.”
٧٥:قالَ أَلَم أَقُل لَكَ إِنَّكَ لَن تَستَطيعَ مَعِىَ صَبرًا
(۱۸:۷۵) او گفت، “آیا به تو نگفتم که تحمل بودن با من را نداری؟”
[18:75] He said, “Did I not tell you that you cannot stand to be with me?”
٧٦:قالَ إِن سَأَلتُكَ عَن شَىءٍ بَعدَها فَلا تُصٰحِبنى قَد بَلَغتَ مِن لَدُنّى عُذرًا
(۱۸:۷۶) او گفت، “اگر در باره چیز دیگری از تو سئوال کنم، آنوقت من را با خود نگاه ندار. تو از من باندازه کافی عذرخواهی دیدهای.”
[18:76] He said, “If I ask you about anything else, then do not keep me with you. You have seen enough apologies from me.”
٧٧:فَانطَلَقا حَتّىٰ إِذا أَتَيا أَهلَ قَريَةٍ استَطعَما أَهلَها فَأَبَوا أَن يُضَيِّفوهُما فَوَجَدا فيها جِدارًا يُريدُ أَن يَنقَضَّ فَأَقامَهُ قالَ لَو شِئتَ لَتَّخَذتَ عَلَيهِ أَجرًا
(۱۸:۷۷) پس براه افتادند. وقتی به جمعیت خاصی رسیدند، از مردم تقاضای غذا کردند، اما آنها از پذیراییشان امتناع ورزیدند. بزودی، دیواری یافتند که داشت خراب میشد، و او آن را تعمیر کرد. او گفت، “تو میتوانستی برای آن مزدی درخواست کنی!”
[18:77] So they went. When they reached a certain community, they asked the people for food, but they refused to host them. Soon, they found a wall about to collapse, and he fixed it. He said, “You could have demanded a wage for that!”
٧٨:قالَ هٰذا فِراقُ بَينى وَبَينِكَ سَأُنَبِّئُكَ بِتَأويلِ ما لَم تَستَطِع عَلَيهِ صَبرًا
برای هر چیزی دلیل خوبی وجود دارد
(۱۸:۷۸) او گفت، “اکنون باید از هم جدا شویم. اما من آنچه تحملش را نداشتی برای تو توضیح خواهم داد.
There is a Good Reason for Everything
[18:78] He said, “Now we have to part company. But I will explain to you everything you could not stand.
٧٩:أَمَّا السَّفينَةُ فَكانَت لِمَسٰكينَ يَعمَلونَ فِى البَحرِ فَأَرَدتُ أَن أَعيبَها وَكانَ وَراءَهُم مَلِكٌ يَأخُذُ كُلَّ سَفينَةٍ غَصبًا
(۱۸:۷۹) “و اما در باره آن کشتی، آن به مردان ماهیگیر فقیری تعلق داشت، و من میخواستم آن را معیوب کنم. پادشاهی به دنبال آنها میآمد که بزور همه کشتیها را تصاحب میکرد.
[18:79] “As for the ship, it belonged to poor fishermen, and I wanted to render it defective. There was a king coming after them, who was confiscating every ship, forcibly.
٨٠:وَأَمَّا الغُلٰمُ فَكانَ أَبَواهُ مُؤمِنَينِ فَخَشينا أَن يُرهِقَهُما طُغيٰنًا وَكُفرًا
(۱۸:۸۰) “و اما در باره آن پسر، والدینش مؤمنان خوبی بودند، و ما دیدیم که او با سرپیچی و بی اعتقادیش میخواست موجب ناراحتی آنها را فراهم آورد.
زیر نویس* ۱۸:۸۰ آدلف هيتلر بچه بانمک و به نظر بى گناهى بود. اگر او در بچگى ميمرد، عده بسيارى غمگين مى شدند، و عده بسيارى حتى حکمت خدا را مورد سؤال قرار ميدادند. ما از اين درسهاى مهم نتيجه ميگيريم که براى هر چيزى دليل خوبى وجود دارد.
[18:80] “As for the boy, his parents were good believers, and we saw that he was going to burden them with his transgression and disbelief.*
Footnote*18:80 Adolf Hitler was a cute and seemingly innocent child. Had he died as a child, many would have grieved, and many would have even questioned God’s wisdom. We learn from these profound lessons that there is a good reason behind everything.
٨١:فَأَرَدنا أَن يُبدِلَهُما رَبُّهُما خَيرًا مِنهُ زَكوٰةً وَأَقرَبَ رُحمًا
(۱۸:۸۱) “ما خواستیم تا پروردگارت بجای او پسر دیگری جایگزین کند؛ کسی که در پرهیزکاری و مهربانی بهتر باشد.
[18:81] “We willed that your Lord substitute in his place another son; one who is better in righteousness and kindness.
٨٢:وَأَمَّا الجِدارُ فَكانَ لِغُلٰمَينِ يَتيمَينِ فِى المَدينَةِ وَكانَ تَحتَهُ كَنزٌ لَهُما وَكانَ أَبوهُما صٰلِحًا فَأَرادَ رَبُّكَ أَن يَبلُغا أَشُدَّهُما وَيَستَخرِجا كَنزَهُما رَحمَةً مِن رَبِّكَ وَما فَعَلتُهُ عَن أَمرى ذٰلِكَ تَأويلُ ما لَم تَسطِع عَلَيهِ صَبرًا
(۱۸:۸۲) “و اما در باره آن دیوار، آن به دو پسر یتیم در شهر تعلق داشت. در زیر آن، گنجی وجود داشت که متعلق به آنها بود. چون پدرشان مرد پرهیزکاری بود، پروردگارت میخواست که آنها بزرگ شوند و قدرت کامل یابند، سپس گنجشان را استخراج کنند. چنین است رحمت پروردگارت. من هیچکدام از آنها را از خود انجام ندادم. این توجیه چیزهایی بود که تو تحملشان را نداشتی.”
[18:82] “As for the wall, it belonged to two orphan boys in the city. Under it, there was a treasure that belonged to them. Because their father was a righteous man, your Lord wanted them to grow up and attain full strength, then extract their treasure. Such is mercy from your Lord. I did none of that of my own volition. This is the explanation of the things you could not stand.”
٨٣:وَيَسـَٔلونَكَ عَن ذِى القَرنَينِ قُل سَأَتلوا عَلَيكُم مِنهُ ذِكرًا
ذوالقرنین: شخصی با دو شاخ یا دو قرن
(۱۸:۸۳) آنها در باره ذوالقرنین از تو سئوال کنند. بگو، “من قسمتی از داستان او را برای شما تعریف خواهم کرد.”
Zul-Qarnain: The One With the Two Horns or Two Generations
[18:83] They ask you about Zul-Qarnain. Say, “I will narrate to you some of his history.”
٨٤:إِنّا مَكَّنّا لَهُ فِى الأَرضِ وَءاتَينٰهُ مِن كُلِّ شَىءٍ سَبَبًا
(۱۸:۸۴) ما در زمین به او اختیاراتی عطا کردیم، و برای او همه گونه وسایل فراهم آوردیم.
[18:84] We granted him authority on earth, and provided him with all kinds of means.
٨٥:فَأَتبَعَ سَبَبًا
(۱۸:۸۵) سپس او یک راه را در پیش گرفت.
[18:85] Then, he pursued one way.
٨٦:حَتّىٰ إِذا بَلَغَ مَغرِبَ الشَّمسِ وَجَدَها تَغرُبُ فى عَينٍ حَمِئَةٍ وَوَجَدَ عِندَها قَومًا قُلنا يٰذَا القَرنَينِ إِمّا أَن تُعَذِّبَ وَإِمّا أَن تَتَّخِذَ فيهِم حُسنًا
(۱۸:۸۶) هنگامی که به غرب دور رسید، خورشید را یافت که بر اقیانوس پهناوری غروب میکرد، و مردمی را در آنجا یافت. ما گفتیم، “ای ذوالقرنین، هر طور بخواهی میتوانی حکمرانی کنی؛ یا تنبیه کن، یا نسبت به آنها مهربان باش.
[18:86] When he reached the far west, he found the sun setting in a vast ocean, and found people there. We said, “O Zul-Qarnain, you can rule as you wish; either punish, or be kind to them.”
٨٧:قالَ أَمّا مَن ظَلَمَ فَسَوفَ نُعَذِّبُهُ ثُمَّ يُرَدُّ إِلىٰ رَبِّهِ فَيُعَذِّبُهُ عَذابًا نُكرًا
(۱۸:۸۷) او گفت، “کسانی که سرپیچی کنند، ما آنها را تنبیه خواهیم کرد؛ سپس هنگامی که بسوی پروردگارشان بازگردند، او آنها را به عذاب بیشتری گرفتار خواهد کرد.
[18:87] He said, “As for those who transgress, we will punish them, then, when they return to their Lord, He will commit them to more retribution.
٨٨:وَأَمّا مَن ءامَنَ وَعَمِلَ صٰلِحًا فَلَهُ جَزاءً الحُسنىٰ وَسَنَقولُ لَهُ مِن أَمرِنا يُسرًا
(۱۸:۸۸) “و اما کسانی که ایمان آورند و زندگی پرهیزکارانهای را در پیش گیرند، پاداش خوبی دریافت میکنند؛ ما با آنها با مهربانی رفتار خواهیم کرد.”
[18:88] “As for those who believe and lead a righteous life, they receive a good reward; we will treat them kindly.”
٨٩:ثُمَّ أَتبَعَ سَبَبًا
(۱۸:۸۹) سپس او راه دیگری در پیش گرفت.
[18:89] Then he pursued another way.
٩٠:حَتّىٰ إِذا بَلَغَ مَطلِعَ الشَّمسِ وَجَدَها تَطلُعُ عَلىٰ قَومٍ لَم نَجعَل لَهُم مِن دونِها سِترًا
(۱۸:۹۰) هنگامی که به شرق دور رسید، خورشید را یافت که بر مردمی که هیچگونه حفاظی از آن نداشتند، طلوع میکرد.
[18:90] When he reached the far east, he found the sun rising on people who had nothing to shelter them from it.
٩١:كَذٰلِكَ وَقَد أَحَطنا بِما لَدَيهِ خُبرًا
(۱۸:۹۱) طبیعتاً ما کاملاً از آنچه او یافت، باخبر بودیم.
[18:91] Naturally, we were fully aware of everything he found out.
٩٢:ثُمَّ أَتبَعَ سَبَبًا
(۱۸:۹۲) سپس او راه دیگری در پیش گرفت.
[18:92] He then pursued another way.
٩٣:حَتّىٰ إِذا بَلَغَ بَينَ السَّدَّينِ وَجَدَ مِن دونِهِما قَومًا لا يَكادونَ يَفقَهونَ قَولًا
(۱۸:۹۳) هنگامی که به سرزمینی رسید که در میان دو کوه قرار داشت، او مردمی را یافت که زبانشان بسختی قابل فهم بود.
[18:93] When he reached the valley between two palisades, he found people whose language was barely understandable.
٩٤:قالوا يٰذَا القَرنَينِ إِنَّ يَأجوجَ وَمَأجوجَ مُفسِدونَ فِى الأَرضِ فَهَل نَجعَلُ لَكَ خَرجًا عَلىٰ أَن تَجعَلَ بَينَنا وَبَينَهُم سَدًّا
یأجوج و مأجوج*
(۱۸:۹۴) آنها گفتند، “ای ذوالقرنین، یأجوج و مأجوج فسادکنندگان در زمین هستند. آیا میتوانیم به تو مزدی بدهیم تا در میان ما و آنها سدی ایجاد کنی؟”
زیر نویس*۹۸-۱۸:۹۴ يکى از وظايف من بعنوان رسول ميثاق خدا، اعلام اين است که يأجوج و مأجوج آخرين نشانه قبل از آخر شدن دنيا، در سال ۲۲۷۰ ميلادى (سال ۱۷۰۰ هجرى) دوباره ظاهر خواهند شد، درست ۱۰ سال قبل از آخر شدن دنيا. توجه داشته باشيد که يأجوج و مأجوج در سوره هاى ۱۸ و ۲۱ دقيقاً ۱۷ آيه قبل از پايان هر سوره ذکر شده اند که نشان دهنده ۱۷ قرن قمرى است (۷۲:۲۷ و ضمیمه ۲۵).
Gog and Magog*
[18:94] They said, “O Zul-Qarnain, Gog and Magog are corruptors of the earth. Can we pay you to create a barrier between us and them?”
Footnote*18:94-98 One of my duties as God’s Messenger of the Covenant is to state that Gog and Magog, the final sign before the end of the world, will reappear in 2270 AD (1700 AH), just 10 years before the end. Note that Gog and Magog occur in Suras 18 and 21, precisely 17 verses before the end of each sura, representing 17 lunar centuries (see 72:27 and Appendix 25).
٩٥:قالَ ما مَكَّنّى فيهِ رَبّى خَيرٌ فَأَعينونى بِقُوَّةٍ أَجعَل بَينَكُم وَبَينَهُم رَدمًا
(۱۸:۹۵) او گفت، “پروردگارم به من نعمتهای فراوان داده است. اگر شما با من همکاری کنید، من سدی بین شما و آنها خواهم ساخت.
[18:95] He said, “My Lord has given me great bounties. If you cooperate with me, I will build a dam between you and them.
٩٦:ءاتونى زُبَرَ الحَديدِ حَتّىٰ إِذا ساوىٰ بَينَ الصَّدَفَينِ قالَ انفُخوا حَتّىٰ إِذا جَعَلَهُ نارًا قالَ ءاتونى أُفرِغ عَلَيهِ قِطرًا
(۱۸:۹۶) “قطعاتی از آهن نزد من آورید.” هنگامی که او فضای میان آن دو کوه را پر کرد، گفت، “بدمید.” هنگامی که از حرارت سرخ شد، گفت، “به من کمک کنید تا قیر روی آن بریزم.”
[18:96] “Bring to me masses of iron.” Once he filled the gap between the two palisades, he said, “Blow.” Once it was red hot, he said, “Help me pour tar on top of it.”
٩٧:فَمَا اسطٰعوا أَن يَظهَروهُ وَمَا استَطٰعوا لَهُ نَقبًا
(۱۸:۹۷) بنابراین، آنها نه میتوانستند از آن بالا بیایند، و نه میتوانستند در آن سوراخی ایجاد کنند.
[18:97] Thus, they could not climb it, nor could they bore holes in it.
٩٨:قالَ هٰذا رَحمَةٌ مِن رَبّى فَإِذا جاءَ وَعدُ رَبّى جَعَلَهُ دَكّاءَ وَكانَ وَعدُ رَبّى حَقًّا
(۱۸:۹۸) او گفت، “این رحمتی است از سوی پروردگارم. وقتی پیشگویی پروردگارم بوقوع پیوندند، او باعث متلاشی شدن سد خواهد شد. پیشگویی پروردگارم حقیقت است.”
[18:98] He said, “This is mercy from my Lord. When the prophecy of my Lord comes to pass, He will cause the dam to crumble. The prophecy of my Lord is truth.”
٩٩:وَتَرَكنا بَعضَهُم يَومَئِذٍ يَموجُ فى بَعضٍ وَنُفِخَ فِى الصّورِ فَجَمَعنٰهُم جَمعًا
(۱۸:۹۹) در آن زمان، ما میگذاریم تا به یکدیگر هجوم آورند، سپس شیپور دمیده خواهد شد، و ما همه آنها را با هم احضار خواهیم کرد.
[18:99] At that time, we will let them invade with one another, then the horn will be blown, and we will summon them all together.
١٠٠:وَعَرَضنا جَهَنَّمَ يَومَئِذٍ لِلكٰفِرينَ عَرضًا
(۱۸:۱۰۰) ما جهنم را در آن روز به کافران عرضه خواهیم داشت.
[18:100] We will present Hell, on that day, to the disbelievers.
١٠١:الَّذينَ كانَت أَعيُنُهُم فى غِطاءٍ عَن ذِكرى وَكانوا لا يَستَطيعونَ سَمعًا
(۱۸:۱۰۱) آنها کسانی هستند که چشمانشان از دیدن پیغام من بسیار پوشیده بود. و نه میتوانستند بشنوند.
[18:101] They are the ones whose eyes were too veiled to see My message. Nor could they hear.
١٠٢:أَفَحَسِبَ الَّذينَ كَفَروا أَن يَتَّخِذوا عِبادى مِن دونى أَولِياءَ إِنّا أَعتَدنا جَهَنَّمَ لِلكٰفِرينَ نُزُلًا
(۱۸:۱۰۲) آیا کسانی که ایمان ندارند فکر میکنند با قرار دادن بندگان من بعنوان خدا در کنار من، میتوانند رهایی یابند؟ ما جهنم را بعنوان مکانی جاودانی برای کافران تهیه دیدهایم.
[18:102] Do those who disbelieve think that they can get away with setting up My servants as gods beside Me? We have prepared for the disbelievers Hell as an eternal abode.
١٠٣:قُل هَل نُنَبِّئُكُم بِالأَخسَرينَ أَعمٰلًا
خود را امتحان کنید
(۱۸:۱۰۳) بگو، “آیا میخواهید بگویم که بدترین بازندگان چه کسانی هستند؟
Examine Yourself
[18:103] Say, “Shall I tell you who the worst losers are?
١٠٤:الَّذينَ ضَلَّ سَعيُهُم فِى الحَيوٰةِ الدُّنيا وَهُم يَحسَبونَ أَنَّهُم يُحسِنونَ صُنعًا
(۱۸:۱۰۴) “آنها کسانی هستند که همه اعمالشان در زندگی این دنیا کاملاً در گمراهی است، اما فکر میکنند که خوب عمل میکنند.”
[18:104] “They are the ones whose works in this life are totally astray, but they think that they are doing good.”
١٠٥:أُولٰئِكَ الَّذينَ كَفَروا بِـٔايٰتِ رَبِّهِم وَلِقائِهِ فَحَبِطَت أَعمٰلُهُم فَلا نُقيمُ لَهُم يَومَ القِيٰمَةِ وَزنًا
(۱۸:۱۰۵) چنین هستند اشخاصی که به آیات پروردگارشان و به ملاقات با او ایمان ندارند. بنابراین، اعمالشان بیهوده است؛ آنها در روز قیامت، هیچ وزنی ندارند.
[18:105] Such are the ones who disbelieved in the revelations of their Lord and in meeting Him. Therefore, their works are in vain; on the Day of Resurrection, they have no weight.
١٠٦:ذٰلِكَ جَزاؤُهُم جَهَنَّمُ بِما كَفَروا وَاتَّخَذوا ءايٰتى وَرُسُلى هُزُوًا
(۱۸:۱۰۶) جزای به حقشان جهنم است، به خاطر بی اعتقادیشان، و به خاطر مسخره کردن آیات من و رسولان من.
[18:106] Their just requital is Hell, in return for their disbelief, and for mocking My revelations and My messengers.
١٠٧:إِنَّ الَّذينَ ءامَنوا وَعَمِلُوا الصّٰلِحٰتِ كانَت لَهُم جَنّٰتُ الفِردَوسِ نُزُلًا
(۱۸:۱۰۷) و اما کسانی که ایمان آورند و زندگی پرهیزکارانهای را در پیش گیرند، مستحق پردیسی فرحبخش شدهاند، بعنوان اقامتگاهشان.
[18:107] As for those who believe and lead a righteous life they have deserved a blissful Paradise as their abode.
١٠٨:خٰلِدينَ فيها لا يَبغونَ عَنها حِوَلًا
(۱۸:۱۰۸) آنها همیشه در آن جاودان باشند؛ هرگز چیزی بجای آن نمیخواهند.
[18:108] Forever they abide therein; they will never want any other substitute.
١٠٩:قُل لَو كانَ البَحرُ مِدادًا لِكَلِمٰتِ رَبّى لَنَفِدَ البَحرُ قَبلَ أَن تَنفَدَ كَلِمٰتُ رَبّى وَلَو جِئنا بِمِثلِهِ مَدَدًا
قرآن: تنها چیزی که به آن احتیاج داریم
(۱۸:۱۰۹) بگو، “اگر اقیانوس جوهر بود برای کلمات پروردگارم، قبل از اینکه کلمات پروردگارم تمام شود، اقیانوس تمام میشد، حتی اگر ما مقدار جوهر را دوبرابر کنیم.
The Quran: Everything We Need
[18:109] Say, “If the ocean were ink for the words of my Lord, the ocean would run out, before the words of my Lord run out, even if we double the ink supply.”
١١٠:قُل إِنَّما أَنا۠ بَشَرٌ مِثلُكُم يوحىٰ إِلَىَّ أَنَّما إِلٰهُكُم إِلٰهٌ وٰحِدٌ فَمَن كانَ يَرجوا لِقاءَ رَبِّهِ فَليَعمَل عَمَلًا صٰلِحًا وَلا يُشرِك بِعِبادَةِ رَبِّهِ أَحَدًا
(۱۸:۱۱۰) بگو، “من نیستم جز بشری مانند شما که به من وحی شده است معبود شما معبود واحد است. کسانی که به ملاقات با پروردگارشان امید دارند، باید پرهیزکارانه عمل کنند، و هرگز معبودی در کنار پروردگار او پرستش نکنند.”
[18:110] Say, “I am no more than a human like you, being inspired that your god is one god. Those who hope to meet their Lord shall work righteousness, and never worship any other god beside his Lord.”
مجموع تکرار کلمه خدا (الله) تا آخر این سوره= ۱۵۹۹
مجموع شماره آياتی که تا اینجا دارای کلمه خدا (الله) هستند= ۹۲۷۲۶